گاهی در Kubernetes شرایطی پیش میآید که شما را مجبور به بازنگری کامل در معماری میکند. در این ویدئو از تجربه شخصیام میگویم؛ اینکه Internal Load Balancer چطور روی طراحی سرویسها تأثیر گذاشت و چه تغییراتی باعث شد به یک راهحل پایدار برسم.
در دنیای واقعی، همیشه همهچیز طبق برنامه جلو نمیرود. یکی از تجربههای مهم من در کار با Kubernetes مربوط به Internal Load Balancer بود. در ابتدا تصور میکردم طراحی سرویسهایم کامل است، اما وقتی بحث Load Balancer داخلی مطرح شد، شرایط تغییر کرد.
🔹 چالش اصلی
-
Internal Load Balancer محدودیتهایی داشت که روی ارتباط سرویسها و دسترسیها تأثیر مستقیم گذاشت.
-
این موضوع باعث شد بخشی از معماری بهینهسازی نشده باشد و هزینهها و پیچیدگی افزایش یابد.
تغییرات در طراحی
-
بازنگری در Serviceها و Endpointها برای تطبیق با معماری Internal LB.
-
استفاده از ساختار جدید برای توزیع بار و ارتباط بین سرویسها.
-
سادهسازی برخی قسمتها و تغییر در نحوه مدیریت ترافیک داخلی.
راهحل نهایی
-
با تغییر دیزاین و در نظر گرفتن محدودیتهای Internal LB توانستم معماری بهینهتری ایجاد کنم.
-
نتیجه: کاهش پیچیدگی، افزایش کارایی و شفافیت بیشتر در مدیریت ترافیک داخلی کلاستر.
🎯 این تجربه به من یاد داد که در Kubernetes همیشه باید آماده تغییر طراحی باشیم و انعطافپذیری داشته باشیم. Internal Load Balancer شاید در نگاه اول ساده به نظر برسد، اما میتواند تصمیمهای معماری شما را کاملاً تحت تأثیر قرار دهد.