سلام و درود
امیدوارم که حال و اوضاع خوبی داشته باشید. تو این پست میخوام اتفاقات این ۸ سال گذشته داکرمی رو باهم مرور کنیم و یکم از حال و احوال این چند سال بگم.
اوایل سال ۹۶ بود که یک اتفاق هیجانانگیز و بزرگ توی زندگیم افتاد: آقا محمدعلی، پسرم، توی اردیبهشتماه به دنیا اومد. حضوری که سالها منتظرش بودیم و با اومدنش همه چیز تغییر کرد. از همون لحظهای که وارد زندگیمون شد، دیگه هیچچیز مثل قبل نبود. برنامهریزیهای سابق عملاً بیاثر شده بود، چون همه چیز به حال و هوای محمدعلی بستگی داشت. هر کاری که میخواستیم انجام بدیم، اول باید میدیدیم آیا با حضورش امکانپذیره یا نه. واقعیت اینه که وقتی یکی به خانواده اضافه میشه، حتی اگر کلی هم برای اومدنش برنامهریزی کرده باشی، باز هم همه روندها رو عوض میکنه.
یادم هست که در کارم داشتم پیشرفت میکردم، اما حضور محمدعلی باعث شده بود بخش زیادی از توجه و تمرکزم را به خودش اختصاص بدم. چیزی که دقیقاً خودم میخواستم! تعامل و وقتگذراندن با پسرم از همون اول برام خیلی جذاب بود و هنوز هم هست. تقریباً همون سال بود که یک گام بزرگ در کارم برداشتم؛ به نظر خودم، وجود محمدعلی و انرژیای که از حضورش گرفتم، تأثیر زیادی در این پیشرفت داشت.
سال ۹۶، حدوداً اواسط سال، سایت داکرمی رو راهاندازی کردم تا آموزش آنلاین رایگان و باکیفیت ارائه بدم. هدفی که مدتها تو ذهنم بود ولی تا اون زمان انجامش نمیدادم.
وضعیت تولید محتوای فارسی:
یادم هست اون زمانها تولید محتوا خیلی رایج نبود. خیلیها اصلاً سمتش نمیرفتند و محتوای فارسی ارزشمند خیلی کم بود.
یکی از دوستان نزدیکم، آقا مرتضی باشسیز، که حالا دیگه همه میشناسند و کلی ازش یاد گرفتهاند، تازه سایت آموزش لینوکس رایگان رو راهاندازی کرده بود و داشت اونجا محتوا میگذاشت. مرتضی همیشه در این مسیر برای من الهامبخش بوده و هست، و تأثیر زیادی روی کارهای من داشته.
حدود یک سال و نیم تولید محتوای داکر رو تو سایت داکرمی انجام دادم. بعدش آقا محمدحسین، پسر دومم، به دنیا اومد. حضور محمدحسین دوباره نظم زندگی و مسیر کاری من رو دچار تلاطم کرد. با این حال، از اومدنش خیلی خوشحال بودیم و روزگار شیرینی داشتیم. تقریباً همون موقعها بود که یواشیواش همه سازمانها به سمت داکر میرفتند و صدای داکرمی هم به گوششون رسیده بود. یادمه سال ۹۸ پر از تجربههای پروژههای کوچک و بزرگ و تدریسهای سازمانی داکر بود؛ تجربههایی که همچنان ادامه دارند.
دوران تاریکی که بعدش دیگه روشن نشد
تو این سالها با مشکلات و معضلات متعددی روبهرو شدم. از سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۲، دورهای بود که پر از اتفاقات سنگین و تلخ بود؛ اتفاقاتی که خیلی از شما هم درگیرش بودید. از قطع شدنهای مکرر اینترنت گرفته تا سقوط هواپیمای اوکراینی، اعتراضات مختلف، اتفاقاتی که حال و هوای هممون رو خراب کرد. افسردگیای که کموبیش همه رو درگیر خودش کرد. منی که داشتم مسیر خودم رو طی میکردم، این بار با مسائلی مواجه شدم که اصلاً تو حوزه اختیارات من نبود و نمیدونستم باید باهاشون چی کار کنم. خیلی اذیت شدم، طوری که شاید بشه گفت دو سال کامل رو از دست دادم. هیچ کاری نکردم، فقط تماشا کردم، غصه خوردم و سوختم.
منی که نمیخواستم برم و تصمیم گرفته بودم بمونم، حالا با مشکلی روبهرو شده بودم که هیچ راهحلی براش نداشتم. به افسردگی عمیقی دچار شدم که اگر همسرم کنارم نبود و کمکم نمیکرد، شاید مسیر زندگیم کاملاً عوض میشد… شاید دیگه نبودم که ادامه بدم و همه چیز کلاً تمام میشد.
فرصت آموزشی برابر برای همه
در همین حوالی بود که با همان ایده اولیه داکرمی، یعنی فرصت آموزشی برابر برای همه، همکاریام را با آروان شروع کردم. نتیجه این همکاری، پروژه موفق و دوستداشتنی آروان آکادمی شد؛ جایی که محتوای گران و ارزشمند دواپس با کیفیت بالا و بهصورت رایگان در اختیار همه قرار گرفت. این آکادمی مثل یک کورسوی امید بود در دل تاریکیهایی که گرفتارش شده بودم. همین نور کوچک توانست حال من را عوض کند و کمک کرد که دوباره به مسیر اصلی خودم برگردم؛ مسیری که دوستش داشتم و برایش خیلی زحمت کشیده بودم.
از پویا پیرحسینلو واقعاً ممنونم که از این پروژه حمایت کرد و کمک کرد آروان آکادمی جایی بشه که هر فردی، در هر نقطهای از ایران، اگر بخواد رشد کنه و دواپس یاد بگیره، بتونه به اون دسترسی داشته باشه.
شروعی دوباره
با حمایت همسرم و خانوادهام، حال و اوضاعم کمکم بهتر شده بود، و دوباره به یک تصمیم بزرگ رسیدم؛ تصمیمی که شاید پنج سال رهایش کرده بودم. این بار اما مصممتر از همیشه بودم و جرأت انجامش را پیدا کردم. از ابتدای سال ۱۴۰۳ تصمیم گرفتم دیگر با هیچ شرکتی قرارداد کاری نبندم و فقط به مشاوره با چند شرکت بسنده کنم. تمام تمرکز و انرژیام را روی داکرمی گذاشتم. امسال برای اولین بار به سمت کار تماموقت برای خودم رفتم. دفتر گرفتم و چند همکار پرانرژی و جوان که کمک بزرگی به من کردند. حضور آنها و ایدههای تازهای که از ذهن خلاق و پر انرژی آنها میآمد، باعث شد نهتنها از حال و هوای قبلی فاصله بگیرم، بلکه تا اینجا با موفقیت جلو بیاییم.
امروز روز قشنگی بود! بعد از ۸ سال، سایت جدید داکرمی را بالا آوردیم.
این اتفاق برای من خیلی الهامبخش بود و مسیری که در آن هستم را زیباتر و انگیزهبخشتر کرد. هدف ما در داکرمی برای ۵ سال آینده اینه که بتونیم با انجام پروژههای مختلف، مسیر اصلی درآمدمان را بسازیم و در کنار آن، آموزش رایگان دواپس را ارائه بدیم تا همه بتونن این مسیر را طی کنند و متخصص شوند. اما ما فقط به آموزش بسنده نمیکنیم. میخواهیم کنار هم راه بیاییم (آموزشهای راهبیا) و یاد بگیریم چطور پروژههای واقعی انجام بدهیم و رشد کنیم. این مسیری است که ما را نهتنها حرفهایتر، بلکه قویتر و بههم نزدیکتر خواهد کرد.
اینجا لازمه که حتما از حمایتهای دوست عزیزم حسین آیت تشکر کنم که همیشه تمام قد از من و ایدههایی که داشتم حمایت کرده و بهم مشورتهای کارگشا داده. حسین مثل یک چراغ همیشه مسیر پیش روی من رو روشن کرده و راهنمای خیلی خوبی برای من بوده.
در این مسیر جدید، در حال گفتگو با شرکتهای مختلف هستیم تا بتوانیم حمایت آنها را جذب کنیم و این مسیر جذاب را با قدرت بیشتری پیش ببریم. کلی ایدههای جذاب و هیجانانگیز داریم که با سرمایههایی که جذب میکنیم، میخواهیم آنها را عملی کنیم. اما مهمترین حمایتکننده این مسیر، شما هستید!
اگر شما از ما حمایت کنید، قطعاً میتونیم رشد کنیم و به ایدههایی که داریم برسیم. بزرگترین حمایتی که میتونید انجام بدید، استفاده از محتوای تولیدی ما، ثبت نظرات ارزشمندتان و به اشتراکگذاری آنهاست. همین کارهای کوچک، تأثیری بزرگ در پیشرفت ما دارند.
سایت جدید و کانال یوتوب داکرمی را ببینید و مثل همیشه نظرهایتان را با ما به اشتراک بگذارید. با کمک شما، میتوانیم کنار هم آیندهای جذابتر و بهتر بسازیم.